یا راد ما قد فات

این روزها خیلی از پیامها و حرفهامون توی اپلیکیشن هایی مثل بله و تلگرام و امثالهم رد و بدل میشه؛ یه خاصیتی که این پیام رسان ها دارن اینه که وقتی یه حرفی میزنی میتونی قبل اینکه طرف مقابل ببیندش پاکش کنی یا حداقل تغییرش بدی. اما پیامک های ساده ی گوشی اینطوری نیستن؛ وقتی دستت بخوره رو دکمه ی ارسال دیگه تمومه! نه میشه پاکش کرد نه میشه تغییرش داد. برای همین برای اغلب حرف های مهم و حرف زدن با آدم هایی که برام مهم هستن یکمی سختمه از پیامک استفاده کنم، مگر اینکه شرایطی باشه که حس کنم اینطوری بهتره یا براشون راحت تره.
 یکم قبل، توی پیامک پرحرفی کردم و شلوغی کارهام باعث شد زیاد به زدن و نزدن این حرفها فکر نکنم و یکم بعد از اینکه فرستادمش، تازه تو ذهنم یه چراغی روشن شد که اصلا چرا این حرفا رو زدی و چه ومی داشت. اما دیگه دیر بود، پیام ها رفته بود و نمیشد کاری کرد؛ همین طور که ذهنم درگیر این بود که کاش میشد برم پاکش کنم، به فکرم رسید زندگی هم شبیه پیامکه، هر عملی تاثیر خودش رو داره و نمیشه پاکش کرد، نهایتا شاید بشه با یه عمل دیگه جبرانش کرد؛ اما هر عملی اثری رو عالم داره که قابل برگشت نیست؛ مثل دکمه ی ارسال پیامک میمونه، نه قابلیت ادیت داره نه دیلیت. نگاه که کردم دیدم ای بابا این پیاما کوچیکَشه، دیدم بد م نشد، درس خوب و ملموسی شد تا من باشم حواسم بیشتر جمع کارام باشه!
_____
پ_ن:
۱. راستش کنار این فکرا، ذهنم واقعا درگیر اینم هست که دقیقا چه چیزایی رو باید گفت و چه چیزایی رو نباید گفت؛  تشخیصش برام سخته

۲.تغییر و پاک کردن این پیام های اشتباهی ارسال شده فقط از اپراتور محترم زندگی برمیاد؛ که گاهی یادمون میره هست و چقدر مهربون و چقدر توبه پذیره


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها