یا رحیم

وقتی میخوایم از یه قطعه ی فی، قطعه ی فی جدیدی بسازیم، واضحه که باید اول اون رو نرم و ذوب کنیم تا بتونیم بریزیمش تو یه قالب جدید، برای اینکه به اون شکلی در بیاد که دوستش داریم و قشنگه.
به لحاظ علمی و تجربی، اگر اون تیکه ی ف رو اول ریز ریز و خرد کنیم به خاطر افزایش سطح تماس، خیلی راحت تر و سریع تر ذوب میشه و میتونیم تو قالب جدید بریزیمش. یه راه دیگه ی سرعت دادن به ذوب هم زیاد کردن شدت حرارته.

حالا فکر میکنم توی وجود ما هم یه تیکه ف هست، که خیلی هامون خیلی وقته از شکل و قیافه انداختیمش، اون موقعی که اومدیم تو این دنیا هنوز نرم و جاری بود، اما تو قالب درست نریختیمش و توی سالهایی که گذروندیم با انواع و اقسام ضربه ها از شکل انداختیمش؛ حالا کج و معوج و بد قواره ست. دوره از اون شکل قشنگ و دوست داشتی که خدا میخواد. فکر میکنم شاید بعضیا که ظرفیتشون بالاست رو خدا ف وجودشون رو زود ریز و خرد میکنه، برای اینکه خیلی سریع ذوب بشن و برن تو همون قالبی که اون دوست داره؛ اما بعضی ها یکم ضعیف ترن، تحمل ریز ریز شدن برای خدا رو نداشتن شاید، برای همین خدا کم کم تو زندگیشون حرارت میچینه و آماده شون میکنه برای جاری شدن تو قالب درست. یه وقتایی شعله رو تند میکنه، یه وقتاییم استراحت میده، اما نمیذاره سرد شه.  بعضی ها هم که شوقشون بیشتره برای رسیدن به نقطه ی ذوب، خودشون میرن سراغ شعله ها، به نفسشون سختی میدن برای خدا، ماموریت های رو زمین رو برمیدارن و از حرارت سختی هاش لذت میبرن و سرعت میگیرن به سمت ذوب شدن و نشستن تو قالب دلخواه خدا.
اینکه از کدوم گروهیم رو نمیدونم، اما احتمالا همیشه ماموریت ها و بهانه هایی برای سرعت گرفتن هست؛
 کاش درست پیداشون کنم و ظرفیت تحمل حرارتشون رو داشته باشم.

 

کی به دست من

آهن من گرم خواهد شد

و من او را نرم خواهم دید

آهنِ سرسخت

قد برآور، باز شو، از هم دوتا شو

با خیال من یکی تر زندگانی کن


____
پ.ن: خدا خیر بده به اون کسی که چشم ما رو به این زاویه ی دید از ماموریت باز کرد :)  از برکات روضه


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها