یا نور لیس کمثله نور

 

"مومن باید شادی ش توی چهره ش و غمش توی دلش باشه"
این جمله ( که نقل به مضمونه و فکر میکنم از امیرالمؤمنین ع) چند وقتیه خیلی توی ذهنم چرخ میخوره و بهش فکر میکنم. دور و اطرافمو که نگاه میکنم یکی دو نفر رو میشناسم که خیلی خوب بلدنش؛ جدای از اینکه به نظرم خیلی سخت میاد، به فکرم رسید پس اونطوری مومن چقدددر تنها میمونه، چقدر درداش سنگین میشه رو دلش، حتی شاید انقدر که بره و با چاه درد و دل کنه.
اما بعد،  بعد چند وقت دوباره خوردم به یه مداحی از آقای کریمی که یه هفته ست مدام توی گوشمه:
تو غصه هام، آقا فقط تویی که میمونی به پام
آقام آقام همه میرن فقط تو میمونی برام
وقتشه بنده ی خدا بشم، از هرچی غیر تو رها بشم
خدا بسازه تو دلم حرم، یه ذره خاک کربلا بشم

چند روز پیش همین طور که توی خلوتی و پرتوهای نور عصر زمستون که از بین شاخ و برگ درختا رد شده بود و افتاده بود روی سنگ قبرها و خاک قدم میزدم و فکر میکردم، دیدم مومن اگر مومن باشه تنها نیست، حتی اگه همه ی عالم نباشن دلش قرص و روشنه به اون نور علی نور و نورهایی که از محبتش فرستاده شدن.
بعد شروع کردم قسمت مورد علاقه م از مداحی رو برا خودم زمزمه کردن:
تو رو میخوام، یه کاری کن با شهدات منم بیام
آقام آقام، "همه" میرن "فقط تو" میمونی برام


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها